یک فکر آزارم می دهد:
بر روی بالشهای یک تخت مردن
بآهستگی پژمردن، همچون گلهائی
که با دندانهای کرمی پنهان خورده میوند؛
بآهستگی نابود شدن، همچون یک شمع
در اطاقی تاریک و متروک.
خدا چنین مرگی نصیبم نکند
من چنین مرگی را نمیخواهم
درختی باشم که صاعقه او را می افکند
و طوفانش ریشه کنش می کند
صخره ای باشم و رعدی که آسمان و زمین را میلرزاند
پرتابم کند و باعماق دره ها بغلطاند...
هنگامیکه ملتهای اسیر
خسته از یوغ اسارت قیام میکنند
با چهره هایی برافروخته، در زیر پرچمهای سرخ
که بر آنها شعار مقدسی نقش شده است:
«آزادی دنیا».
و طنین این کلمات مقدس را منعکس می سازند
از شرق تا بغرب
و با ظلم بجنگ برمیخیزند،
میخواهم در آنجا بمیرم.
در میدان نبرد
و در آنجا قلبم خون جوانش را بیرون بریزد.
هنگامیکه آخرین فریادم رضایت آمیز طنین می افکند
چکاچاک پولاد آنرا خاموش سازد
و نعره شیپور و غرش توپ
و از روی نعش من
اسبهائیکه نفس نفس می زنند
بسوی پیروزی دشوار بتازند
و مرا لگدکوب شده بجا بگذارند...
استخوانهای پراکنده مرا از آنجا جمع کنند
برای روز بزرگ تدفین شهیدان
که بهمراه ترانه آرام و پرشکوه موزیک عزا
و پرچمهای سرافراز ما که سیاه پوشیده اند
بیک گور مشترک میسپارند
قهرمانان را که در راه تو مرده اند.
ای آزادی مقدس جهان.
بر روی بالشهای یک تخت مردن
بآهستگی پژمردن، همچون گلهائی
که با دندانهای کرمی پنهان خورده میوند؛
بآهستگی نابود شدن، همچون یک شمع
در اطاقی تاریک و متروک.
خدا چنین مرگی نصیبم نکند
من چنین مرگی را نمیخواهم
درختی باشم که صاعقه او را می افکند
و طوفانش ریشه کنش می کند
صخره ای باشم و رعدی که آسمان و زمین را میلرزاند
پرتابم کند و باعماق دره ها بغلطاند...
هنگامیکه ملتهای اسیر
خسته از یوغ اسارت قیام میکنند
با چهره هایی برافروخته، در زیر پرچمهای سرخ
که بر آنها شعار مقدسی نقش شده است:
«آزادی دنیا».
و طنین این کلمات مقدس را منعکس می سازند
از شرق تا بغرب
و با ظلم بجنگ برمیخیزند،
میخواهم در آنجا بمیرم.
در میدان نبرد
و در آنجا قلبم خون جوانش را بیرون بریزد.
هنگامیکه آخرین فریادم رضایت آمیز طنین می افکند
چکاچاک پولاد آنرا خاموش سازد
و نعره شیپور و غرش توپ
و از روی نعش من
اسبهائیکه نفس نفس می زنند
بسوی پیروزی دشوار بتازند
و مرا لگدکوب شده بجا بگذارند...
استخوانهای پراکنده مرا از آنجا جمع کنند
برای روز بزرگ تدفین شهیدان
که بهمراه ترانه آرام و پرشکوه موزیک عزا
و پرچمهای سرافراز ما که سیاه پوشیده اند
بیک گور مشترک میسپارند
قهرمانان را که در راه تو مرده اند.
ای آزادی مقدس جهان.
شاندور پتوفی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.