۱۹ بهمن ۱۳۹۰

گل و بلبل

لانه ام در باغ صیاد است
بشنوید ای تندرایان تن آسوده
سینه ام در هرد می آماجگاه تیر بیداد است


پندگویان میدهندم پند:
ماندنت، بیهوده اینجا ماندنت تا چند
بال بگشا، دل بکن از این خطر خانه
آشبان بردار از شاخی که هردم در کف باد است


من ولی در باغ میمانم که باغم پر گل یاد است
وز فراز چشم اندازم فراوان پرده ها پیدا:
برگ افشان درختان تبرخورده
مرگ شبنم ها
سرکشی خارها و جست و جوی ریشه ها در خاک
عطر پنهان بهاری زندگی آرا
این چه فریاد است
بلبلان خسته خار در پهلو!؟
مرگ، در باغی که هر گلدانه ی خشمی در آن رویاست
مرگ، در باغی که من دارم
در کنار غنچه های تنگدل زیباست


آری، آری من به باغ خفته می مانم
باغ، باغ ما است
پنج روزی بیش و کم، گر پایمال پای صیاد است
***
سیاوش کسرایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.