۲۲ مرداد ۱۳۹۲

جدال

به رخوت دهشتناک شب دچارم
اسیر در مرز خواستن و وانهادن
گرفتار احساسی قوی و منطقی قوی!
دچار عقل و قلب
میخواهم و نمیدانم چرا
پس میزنم و شتابان به سویش میروم
من دچارم به عشق
من دچارم به تو
و این دردیست
دردی که درمانی بجز وجودت ندارد!

م.س

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.