۲۲ شهریور ۱۳۸۶

رمضانیه

ماه مبارک شده وقت ثواب
موقع تسبیح و دعا و کتاب
موقع افطار شود فتح باب
خلق همه منتظر توپ و تاپ

گوش به گلبانگ اذان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

گرسنگان گشته به مسجد مقیم
تشنه الطاف خدای رحیم
منتظر عفو غفور رحیم
ورد زبان یا علی و یا عظیم

سبحه به کف پیر و جوان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

جمعی در ذکر خداوندگار
بعضی گسترده بساط قمار
برخی خورده نهانی نهار
چندی الواط برای شکار

گشته به هر کوچه روان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

سفره افطار نمایان شود
مرغ به هر قاب چو سلطان شود
جوجه به بشقاب غزل خوان شود
قرمه چلو لوطی میدان شود

قیمه سر انگشت گزان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

صف زده در سفره به یک منظره
مرغ و فسنجان و کباب و کره
فرنی و شامی قدح افشره
چشم فقیران به در و پنجره

بلکه وزد بوئی از آن هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

ز اول شب تا به سحر هی بخور
بستنی و شیر پیاپی بخور
دوغ عرب ماست میامی بخور
تا که نگشته نفست طی بخور

بلکه بگیری خفقان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

حاشیه سفره بک و خان بود
مالک ده صاحب ملیان بود
عمده الاشراف والاعیان بود
تا بهفلک آه فقیران بود

سینه زنان بیوه زنان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

دست چو شستند ز افطارشان
گنجفه و آس بود کارشان
مطرب و رقاص بود یارشان
قصه حمام و شب تارشان

گشته به بازار عیان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای

ای فقرا خون جگر قوت ماست
آتش دل دانه یاقوت ماست
سطح زمین سفره ناسوت ماست
دوش ملک تخته تابوت ماست

منزل ما باغ جنان هایهای
آمده ماه رمضـان هایهای
***
سيد اشرف الدين

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.