القاضی: آنکه همه او را نفرین کنند.
المندفه: دستار قاضی
نایب القاضی: آنکه ایمان ندارد
وکیل (نواب): آنکه حق را باطل گرداند.
العدل: آنکه هرگز راست نگوید
میانجی: آنکه خدا و خلق از او راضی نباشد
اصحاب قاضی: جماعتی که گواهی به سلف (پیش) فروشند
بهشت: آنچه؟
الحلال: آنچه نخورند
مال الایتام و الاوقاف: آنچه بر خود از همه چیز مباحتر دانند...
چشم قاضی: ظرفی که به هیچ پر نشود.
الوخیم: عاقبت او
المالک: منتظر او
الدرک الاسفل: مقام او
بیت النار: دارالقضا
عتبة الشیطان: آستانه آن
الحجیم و السقر و السعیر: چهار حد آن
الرشوه: کارساز بیچارگان
السعید: آنکه هرگز روی قاضی نبیند
شرب الیهود: معاشرت قاضی
الخطیب: خر
المعلم: احمق
الواعظ: آنکه بگوید و نکند
الندیم: خوشامدگو
الشاعر: طامع خودپسند
***
رساله تعریفات – عبید زاکانی