۶ اسفند ۱۳۸۸

اندر قاضی و متعلقات آن

القاضی: آنکه همه او را نفرین کنند.

المندفه: دستار قاضی

نایب القاضی: آنکه ایمان ندارد

وکیل (نواب): آنکه حق را باطل گرداند.

العدل: آنکه هرگز راست نگوید

میانجی: آنکه خدا و خلق از او راضی نباشد

اصحاب قاضی: جماعتی که گواهی به سلف (پیش) فروشند

بهشت: آنچه؟

الحلال: آنچه نخورند

مال الایتام و الاوقاف: آنچه بر خود از همه چیز مباحتر دانند...

چشم قاضی: ظرفی که به هیچ پر نشود.

الوخیم: عاقبت او

المالک: منتظر او

الدرک الاسفل: مقام او

بیت النار: دارالقضا

عتبة الشیطان: آستانه آن

الحجیم و السقر و السعیر: چهار حد آن

الرشوه: کارساز بیچارگان

السعید: آنکه هرگز روی قاضی نبیند

شرب الیهود: معاشرت قاضی

الخطیب: خر

المعلم: احمق

الواعظ: آنکه بگوید و نکند

الندیم: خوشامدگو

الشاعر: طامع خودپسند

***

رساله تعریفات – عبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.