زرد و سرخ و ارغوانی
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز
درختان پاییز در خون غنودند
سرودی به یاد بهاران سرودند:
ریخت ز چشم شاخه ها، خون دل زمین چو برگ
از همه سو روان شده، اشک خزان ببین چو برگ
ریخته بر زمین سرد، این همه برگ سرخ و زرد
آه بهار آرزو، بر سر ما گذر نکرد
توشه ای از بهاران ندارم
یادگاری ز یاران ندارم
گرد خاموشی و خستگی
روی قلبم نشسته
همچو خزان خموش و زرد
در ره تو نشسته ام
تا تو مگر قدم نهی
باز به چشم خسته ام
زرد و سرخ و ارغوانی
برگ درختان پاییز
می ریزند بر زمین
آرزوهای ما نیز…
***
امیر حسین سام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.