۱۲ خرداد ۱۳۸۹

در پرده خون

بهار آمد بیا تا داد عمر رفته بستانیم
به پای سرو آزادی سر و دستی بیافشانیم

به عهد گل زبان سوسن آزاد بگشاییم
که ما خود درد این خون خوردن خاموش میدانیم

نسیم عطر گردان بوی خون عاشقان دارد
بیا تا عطر این گل در مشام جان بگردانیم

شرار ارغوان واخیز خون نازنینان است
سمندروار جانها بر سر این شعله بنشانیم

جمال سرخگل در غنچه پنهان است ای بلبل
سرودی خوش بخوان کز مژده صبحش بخندانیم

گلی کز خندهاش گیتی بهشت عدن خواهد شد
ز رنگ و بوی او رمزی به گوش دل فروخوانیم

سحر کز باغ پیروزی نسیم آرزو خیزد
چه پرچمهای گلگون کاندر آن شادی برقصانیم

به دست رنج هر ناممکنی ممکن شود آری
بیا تا حلقه اقبال محرومان بجنبانیم

الا ای ساحل امید سعی عاشقان دریاب
که ما کشتی در این طوفان به سودای تو میرانیم

دلا در یال آن گلگون گردونتاز چنگ انداز
مبادا کز نشیب این شب سنگین فرو مانیم

شقایق خوش رهی در پرده خون میزند، سایه!
چه بیراهیمم اگر همخوانی این نغمه نتوانیم.
***
سایه

۱ نظر:

  1. سلام و خسته نباشید
    تصنیف این شعر با نام "سرو آزادی"
    آهنگساز: میدیا فرج نژاد
    خواننده: علی بختیار
    در تاریخ 89/03/25 سایت زیر انتشار یافت
    www.musiceiranian.ir

    پاسخحذف

درود و تشکر از دیدگاهتان.