زندگی آخر سرآید، بندگی درکار نیست،
بندگی گر شرط باشد، زندگی درکار نیست.
گر فشار دشمنان آبت کند، مسکین مشو،
مرد باش، ای خسته دل، شرمندگی درکار نیست.
با حقارت گر ببارد بر سرت باران در،
آسمان را گو: برو، بارندگی درکار نیست!
گر که با وابستگی دارای این دنیا شوی،
دورش افکن! اینچنین دارندگی درکار نیست.
گر بشرط پای بوسی سر بماند در تنت
جان ده و رد کن، که سرافکندگی درکار نیست.
زندگی آزادی انسان و استقلال اوست،
بهر آزادی جدل کن! بندگی درکار نیست.
***
ابوالقاسم لاهوتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.