۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱

دو چیز...


دو چیز نخواهد بد در هر دوجهان، می دان
از عاشق حق توبه، وز باده هوا انبان
گر توبه شود دریا، یک قطره نیابم من
ور خاک درآیم من، آن خاک شود سوزان
در خاک تنم بنگر کز جان هوا پیشه
هر ذره درین سودا، گشتست چو دل گردان
خاصیت من اینست، هرجا که روم اینم
چه دوزد پالان گر هرجا که رود پالان
گویند که هر کی هست، در گور اسیر آید
در حقه تنگ آن مشک نگذارد مشک افشان
در سینه تاریکت دل را چه بود شادی
زندان نبود سینه، میدان بود آن میدان
اندر رحم مادر چون طفل طرب یابد
آن خون به ازین باده، وانجا به ازین بستان
گر شرح کنم این را، ترسم که مقلد را
آید بخیال اندر اندیشه سرگردان
***
مولانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.