۱۲ اسفند ۱۳۹۱

این آتش سوزنده

ازخود نمی‌پرسی: چرا
این خسته را آزردمش؟

باخود نمی‌گویی: ـ چرا،
این مرغک پربسته را
در دام غم افسردمش؟
*
اما چرا،
عشق تورا،
من سال‌ها در سینه پنهان داشتم

وین راز دردآلود را،
در دل نهفتم ـ آه ـ تا جان داشتم

ـ این آتش سوزنده را، آخر کجا می‌بردمش؟
***
فریدون مشیری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.