۲۱ آذر ۱۳۸۵

مثل ها

ضرب المثلهايي با بي انصافي در وصف زنان

در جائي خواندم که امثال و حکم و ضرب المثل، آئينه هائي هستند براي بازگوئي رفتار و منش اجتماعي يک جامعه و يک ملت در گذر تاريخ. سرشار از درسها و آموزش هائي که حتي در گذر زمان نيز ارزش و اهميت خويش را از دست نداده اند و نمي دهند.
«ادم به اميد زنده است» خوب اين آدم مي تواند آدمي بوده باشد به زمان اشکانيان و هم آدمي بوده باشد هم درس و همکلاس و هم کار من و شما در اين دوره و زمانه. ترديدي نيست که امثال و حکم بار اجتماعي و تاريخي دارند و حاوي بخش هائي از ديدگاههاي يک جامعه خاص در باره زندگي در کليت آن اند.
من در اين وجيزه، به اختصار مي پردازم به امثال و حکمي که به گمان من، نه علت فاعلي، بلکه انعکاس و يا به عبارت ديگر، بازتابي از باورهاي جامعه در برخورد ناصواب به زن است. به گمان، ديدگاهي که برابري مطلق زن و مرد را در همه عرصه ها نمي پذيرد، با همه تظاهراتي که ممکن است داشته باشد، ديدگاهي است عهد دقيانوسي که بايد نقد شده و تغيير يابد. و بعلاوه، سروگوشي هم به آب مي دهم تا ببينم آيا فقط ما، ايراني هاي غيور چنين ايم يا ضرب المثل هاي ديگران نيز به همين باورها آلوده است.
اول از خودمان شروع مي کنم.
ايرانيها
«اسب و زن و شمشير وفادار که ديد؟» والله دروغ چرا، من يکي علت در کنار هم نهادن اين سه را نمي فهمم. من مي گويم آن که نديده است دستش را بلند کند! از آن گذشته، آن چه که درشماري از اين ضرب المثل ها که بي گمان، دست پخت جامعه و فرهنگ مردسالار ماست، جالب است اين که براي اين که يک فحشي هم به زنها داده باشيم، حرف مسخره و بي معني هم زياد مي زنيم. اگر اين نيمي از بلاهت باشد، نيمه ديگرش به اين صورت در مي آيد که در گذر زمان هم، اين حرفهاي مسخره را بلغور مي کنيم کما اين که کرده ايم و ظاهرا حالي مان هم نيست که حرف مان بي معناست. اين عبارت «شمشير وفادار» ديگر چه صيغه ايست؟ نکته اين است که اين شمشير، حالا وفادار يا بي وفا را يکي بايد به دست بگيرد. چون در غير اين صورت، يک تکه فلز بي بو و خاصيتي است که خود قادر به انجام هيچ کاري نيست. حتي اگر تيز هم باشد، نمي تواند ماست را ببرد تا چه رسد به هر چه هاي ديگر. ولي ذهنيت مردسالار و يا زن ستيز، چه فرقي مي کند، به اين جزئيات کار ندارد.
يا مثلا دقت کنيد در اين ضرب المثل:
« برکنده به، آن ريش که در دست زنان است» . «ريش دست کسي افتادن» البته يک معناي مجازي هم دارد. يعني اختيار زندگي ات دست ديگري باشد. من از شما مي پرسم شما در دور و بر خودتان، چند تا خانواده را مي شناسيد که مسئوليت تقريبا همه خرده ريز زندگي به دست زن خانه نباشد!؟
آقاي محترم صبح به صبح کتش را مي پوشد و يا دستي به ريش خضاب بسته و نبسته اش مي کشد و مي رود سر کار- به خانوارهائي که زن علاوه بر مسئوليت همه خرده ريز زندگي هر صبح مثل آقا به سر کار هم مي روند، فعلا کار ندارم- البته که «مسئوليت» پول درآوردن به عهده اوست ولي آيا زندگي فقط به همين جا تمام مي شود؟ برخي مردان «خيلي هم باغيرت» ايراني هم به اين افتخار مي کنند که من حتي يک تخم مرغ هم بلد نيستم نيم رو کنم. خوب، مردک، پس برو بمير... اين افتخار دارد!؟
البته گاهي هم اتفاق افتاده است که زنها هم بيش از اندازه بي دست و پائي نشان دادند که از توصيف بيشتري مي گذرم.
« جزع و گريستن ديوانگي باشد و کار زنان» من که نمي شناسم ولي شما آيا مي شناسيد مردي را که هيچ گاه در زندگي اش نگريسته باشد! ؟خوب اگر گريستن، ديوانگي باشد، خوب آقاي ديوانه، تو رويت مي شود به ديگري مي گوئي ديوانه!
و اين را که از «قابوس نامه» داريم که «دختر نابوده به، چون بود يا به شوي يا به گور» اين جا ديگر چه مي توانم گفت؟ يک عمري است که دارند درس هاي اخلاقي اين جور کتابها را به خورد ما مي دهند بدون اين که کسي زحمتي بکشد و دستمان را بگيرد تا در هر قدم پايمان را روي خرابکاريهاي موجود در اين کتابها نگذاريم. در همين عبارت اندکي دقيق شويد. نمي دانم متوجه تناقض هستيد يا نه! دختر را به محض تولد که نمي شود داد به شوي، پس، اگر بخواهيم، «پند» اخلاقي اين بزرگوار را به گوش بگيريم، بايد دختر را به «گور» کنيم. !!
فرانسويها
فرانسوي ها هم «زن» و «اسب» را به يک ديگر وصل مي کنند، «زن ها و اسب ها هيچ يک بي عيب و نقص نيستند» خوب نباشند مگر چيزي هست که بي عيب و نقص باشد.؟
البته گاه مي شود که ضرب المثل حالت فحش و ناسزا مي گيرد، «از دريا نمک بيرون مي آيد و از زن شر و بلا» حالا به اين نکته البته کار ندارند که اگر اين درست است، آن وقت، مردهائي که به خاطر همين زنها، که از آن ها شر و بلا مي آيد، حاضرند دست به هر کاري بزنند، کما اين که در تاريخ زده اند، بايد تا چه پايه ابله و زبان نفهم بوده باشند. آدمي که عقل داشته باشد، آيا خود را به دردسر مي اندازد که براي خود «شر و بلا» درست کند!؟
اين را هم به همت فرانسويان داريم که «ارابه راه را خراب مي کند، زن مرد را و آب، شراب را»
انگليسيها
انگليسي هاي «جنتلمن» ولي در حوزه ضرب المثل زياد جنتلمن نيستند، «زن مثل ازگيل است. همين که برسد ترش مي شود» و يا «دو درد بي درمان، باد و زن ها» هرکسي که در اين جزيره با اين هواي دائما باراني زندگي مي کند مي داند که به واقع، باد در اين مملکت، دردبي درماني است چرا وصلش کرده اند به زن، من يکي نمي دانم.
آلمانيها
آلماني ها معتقدند که «صدافت زنان را مثل معجزه باور نکن» و از آن گذشته، «جائي که زن حاکم باشد، شيطان نخست وزير است» و البته معلوم نيست که در چنين جامعه اي، مردان چکاره اند؟
وقتي زن حاکم باشد و شيطان هم نخست وزير، شما بي قابليت ها فقط بلديد بنشينيد و از اين ضرب المثل ها بنويسيد!
ايتالياييها
ايتاليائي ها که کارشان به کفر گوئي مي کشد، «همه چيز از خدا مي آيد، به جز زن» و اين را هم از اين دوستان داريم که «زن فقط هنگامي خوب سخن مي گويد که سکوت مي کند». مي دانم دارند به زنان متلک مي گويند ولي آخر مرد حسابي، تو ديگر چقدر قاطي هستي. اگر سکوت کند که ديگر چيزي نمي گويد و اگر چيزي نمي گويد پس تو از کجا فهميدي که خوب سخن مي گويد يا بد! بيخود نگفته اند که وقتي عقل نباشد، جان در عذاب است.
اسپانيائيها
اسپانيائي ها دارند ظاهرا براي بي عقلي خودشان دليل و بهانه مي تراشند که «زن و شراب عقل مرد را از بين مي برند» نکته اين است که وقتي توي مرد با دانستن اين، دنبال زن هم چنان موس موس مي کني و ووقت و بي وقت هم شراب نوش جان مي کني، خوب داداش، خودت بي عقلي. چرا گناه را به گردن ديگري مي اندازي.
روسها
روسها، اندکي به ظاهر مودب ترند، در اين ضرب المثل که از قرار بسيار مورد علاقه آقاي استالين هم بوده است، «زن بايد به رامي بره، به چابکي زنبور عسل، به زيبائي مرغان بهشتي و به وفاداري قمري باشد» تا لابد، مرداني که به تنبلي يک لاک پشت، و به زشتي يک کرگدن و به وفاداري يک گربه اند، به زندگي مورد علاقه بپردازند!
لهستانيها
لهستاني ها، ظاهرا مال دوست تر از ديگران اند، «وقتي دختري به دنيا مي آيد، مثل آن است که شش دزد به خانه آدم زده باشند» و يا بنگريد به اين يکي، «زن سه روز پيش از شيطان زاده شد.» ضرب المثل نويس يادش رفت اضافه کند که دست بر قضا، مرد همزاد شيطان بود.
اعراب
دوستان عرب ما، فکر مي کنند که دارند به زنان گير مي دهند ولي اندک دقت نشان مي دهد که چقدر از مرحله پرت اند، «زن بي حيا مثل غذاي بي نمک است» خوب باشد، اين هم اتفاقا خيلي هم خوب است. اگر ناراحتي قلبي داشته باشيد اگر فشار خونتان بالا باشد در هردوي اين موارد غذاي بي نمک از غذاي نمکدار بسيار هم بهتر است. پس بشتابيد که غفلت موجب پشيماني است. «اطاعت از زنان آدم را روانه جهنم مي کند» اين جا هم دوستان، لاف در غريبي مي زنند. و يا بنگريد به اين ضرب المثل، «زنت را هر صبح کتک بزن، اگر تو دليلش را نداني، خودش خوب مي داند».
چينيها
چيني ها که قرار است آدمهاي زبر و زرنگي باشند از جمله مي گويند، که«از دهان مار سبز و نيش زنبور، سم واقعي بيرون نمي آيد، اين سم فقط در قلب زن يافت مي شود». ولي بعد توضيح نمي دهند که چه مي شود؟ آخر از اين هم حرف بي معني تر مي شود. آخر مرد حسابي، اگر اين سم واقعي فقط در قلب زنان است که مي تواند کارت را بسازد، پس چگونه است که تو در طول تاريخ، در اين ولايت چين، مثل خرگوش بچه پس انداخته اي! اين سم واقعي در قلب زنان بود که تو اين همه بچه براي بشريت پس انداخته اي،؟ اگر نبود، نمي دانم تکليف بقيه دنيا چه مي شد؟
هنديها
هندي هاي عزيز هم براي توجيه فقري که دارند، ضمن نکوش «ثروت» زن را هم نکوهش مي کنند و مي گويند: «سه چيز ناپايدار است، زن، باد و ثروت» جالب اين که در جامعه اي که حتي در هزاره سوم، نيز از زناني که شوهران شان مي ميرند مي خواهد که خود را نيز بکشند، چون، «لابد بعد از مرگ شوهر، دليلي براي زنده ماندن شان و جود ندارد» در عين حال، اين طوري هم اظهار فضل و فرمايش هم مي کند «حتي شيطان هم براي درامان ماندن از زنان دست به دعا بر مي دارد»
نتيجه گيري
پس نتيجه مي گيريم، که زن ستيزي مختص فرهنگ ايراني ما نيست و چون اين چنين است، ما که نمي توانيم بر خلاف آن چه که در بقيه کشورهاي جهان درجريان است حرکت کنيم. بهترين کار اين است که به همين چه تاکنون بوده ايم ادامه بدهيم و حتي سعي کنيم با استقاده از اينترنت و ماهواره و نرم افزار و سخت افزار، براي اين دوره و زمانه نيز از اين ضرب المثل ها بسازيم که در ميان هم قطاران سرشکسته نبوده از ديگران عقب نمانيم.
www.tebyan.net

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.