۱۴ خرداد ۱۳۸۶

دشمن را نبايد حقير شمرد

آورده اند كه در ساحل درياي هند نوعي از مرغان باشد كه ايشان را طيطوي خوانند جفتي از آن بر كنار آب نشيمن داشتند و بر لب آب مسكن گرفته بودند چون وقت بيضه فراز آمد ماده گفت براي نهادن بيضه جائي بايد طلبيد كه به فراغت خاطر توان گذرانيد نر گفت اينجا جاي منزه و موضعي دلكش است و حالا تحويل از اين محل محال مينمايد بيضه ميبايد نهاد ماده گفت اينجا جاي تامل است چه اگر دريا موجي برآيد و بچگان ما در ربايد و رنج اوقات و ايام ما ضايع گردد آن را چه تدبير توان كرد نر گفت گمان ننبرم كه وكيل دريا اين دليري تواند كرد و جانب ما فرو گذاشت نمايد و بالفرض اگر چنين بي حرمتي انديشيد و بگذارد بچگان ما غرق شوند انصاف از وي بتوان ستد

چرخ بر هم زنم ار جز بمرادم گردد
من نه آنم كه زبوني كشم از چرخ فلك

ماده گفت از حق خود تجاوز نمودن نه لايق است و ز باده از طور خود لاف زدن اهل خرد را نا موافق تو بچه قوت وكيل دريا را بانتقام خود دعوت مي كني و بچه شوكت در مرتبه مجادلت و منازعت از او مي آئي

بتاراج خود ترك و تازي كني
چو گنجشك باشي و بازي كني

از اين انديشه در گذر و از براي بيضه محلي امن و جائي حصين اختيار كن و از نصيحت من سرمپيچ كه هر كه سخن ناصحان نشنود و نصيحت ياران مشفق را كار نبندد آن رسد كه نبايد
***
از انوار سهيلي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.