از کجا آمده ای می دانی
از میان حرم سلطانی
یاد کن هیچ که یادت ناید
یاد کن هیچ که یادت ناید
آن مقامات خوش روحانی
چه فراموش شدستت آنها
چه فراموش شدستت آنها
لاجرو خیره و سرگردانی
جان فروشی به یکی بستر خاک
جان فروشی به یکی بستر خاک
این چه بیع است بدین ارزانی
طلب تو زفلک آمده اند
طلب تو زفلک آمده اند
خوبرویان خوش نورانی
بهل این گفت و بدیشان بنگر
بهل این گفت و بدیشان بنگر
تا برندت به مقام جانی
لیک اگر واقف اسرار شوی
لیک اگر واقف اسرار شوی
صد ازیشان بجوی نستانی
بازده خاک بدان قیمت خود
بازده خاک بدان قیمت خود
نه غلامی ملکی سلطانی
چنگ در دامن شمس الدین زن
چنگ در دامن شمس الدین زن
زو طلب رهبری و ره دانی
***
مولانا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.