نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی وغمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عشق
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
***
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
دردهرچه صدساله چه یک روزه شویم
درده تو به کاسه می از آن بیش که ما
در کارگه کوزه گران کوزه شویم
***
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
« خـیـام نـیـشـابـوری »
شادی وغمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عشق
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
***
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
دردهرچه صدساله چه یک روزه شویم
درده تو به کاسه می از آن بیش که ما
در کارگه کوزه گران کوزه شویم
***
بر شاخ امید اگر بری یافتمی
هم رشته خویش را سری یافتمی
تا چند ز تنگنای زندان وجود
ای کاش سوی عدم دری یافتمی
« خـیـام نـیـشـابـوری »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.