۱۵ شهریور ۱۳۸۸

زبان آتش و آهن

زبان آتش و آهن
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل، دلی لبریز از مهر تو،
ای با دوستی دشمن!

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست

بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن – شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادر وار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.

تو از آیین انسانی چه می دانی
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق باتوست
ولی حق را –برادر جان- به زور این نافهم آتشبار
نباید جست!

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...
***
فریدون مشیری
***
این قطعه را با آهنگسازی و صدای استاد شجریان از اینجا
دانلود کنید. (حجم: 11.5 مگابایت)
اجرا تابستان 88 - پخش از طریق اینترنت
منبع
نغمه های ماندگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.