۱۹ شهریور ۱۳۸۸

,دوست جوان من

دوست جوان من، من شما را به هر لباسی که در بیائید می شناسم. چرا خودتان را از من پنهان می دارید بوقلمونها را پیش انداخته می خواهید به من بگویید که کدخدا رستم هستید ولی شما او نیستید من می دانم شما جلال آل احمد هستید که به این صورت در آمده اید. از خیلی وقت پیش به هواداری شعرهای من برخاسته بودید. زمانی که من عقل داشتم و شعر می گفتم حس می کردم که شما محرومیتهای مرا درک کرده فقط بهره ای را که شعر است و آن را در زندگی نتوانسته اند از من بگیرند، بجا آورده اید. من هم از شما کمال امتنان را داشتم. مسلم است در عالم هنردوستی وظیفه است. وقتی که کسی از کسی حمایت می کند آن کس مانع از حمایت او درباره خودش نمی شود.


تکه ای از نامه نیما یوشیج به جلال

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.