منم آنکه کردم وطـن را خـراب
منم آنکه خوردم شراب و کباب
منم آنکه شد کار من عیشو نوش / شنیدم بسی نغمهها من بهگوش
منم آنکه خوردم بسی مال مفت / شده گردنم چون درختی کلفت
منم آنکه دادم وطن را بهباد / ندارد کسی همسر من بهیاد
فرستادهام من جوانان به جنگ / همه جان سپرده ز توپ و تفنگ
به کشتن فرستادهام من بسی / چو من رزمجویی ندیده کسی
چو روز قیامت شود آشکار / بود کشتگانم فزون از هزار
چه کردی تو ای از شجاعت بری / که با من به میدان کنی همسری
به الفاظ شیرین و با گفتگو / تو هم کارهای خودت را بگو
***
سید اشرف الدین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.