در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است.
عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است،
شیشه ماه ز طاق فلک انداختن است.
سلطنت نقد دل و دین ز کف انداختن است.
بیکی داد جهان بردن و جان باختن است.
حکمت و فلسفه را همت مردی باید،
تیغ اندیشه بروی دو جهان آختن است.
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست،
از همین خاک جهان دگری ساختن است.
***
محمد اقبال لاهوري
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.