۲ اسفند ۱۳۸۶

خورشید من

دور از رخت سرای درد است خانه من،

خورشید من کجائی؟

سرد است خانه من.

دیدم تو را ز شادی از آسمان گذشتم،

جانان من که گشتی دیگر ز جان گذشتم،

آخر خودت گواهی: من از جهان گذشتم.

بی تو کنون سرای درد است خانه من،

خورشید من کجائی؟

سرد است خانه من.

من دردمند عشقم، درمان من توئی، تو.

من پای بند صدقم، پیمان من توئی، تو.

امید من توئی، تو، ایمان من توئی، تو.

دور از رخت سرای درد است خانه من،

خورشید من کجائی؟

سرد است خانه من.

غیر از تو من به دنیا یار دگر ندارم،

جز از خیال عشقت فکری بسر ندارم،

سر میدهم ولیکن دست از تو بر ندارم.

دور از رخت سرای درد است خانه من،

خورشید من کجائی؟

سرد است خانه من.

***

ابوالقاسم لاهوتي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.