باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود
تازه صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ همچون کلبه بزاز دیبا شود
باد همچون طلبه عطار پر عنبر شود
سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی
باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
روی بند هر زمینی حله چینی شود
گوشوار هر درختی رسته گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشید را بینی به ناز
گه برون آید ز میغ و گه ز میغ اندر شود
افسر سیمین فرو گیرد ز سر کوه بلند
باز مینا چشم و دیبا روی و مشکین پر شود
روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار
بوستان چون بخت او هر روز برناتر شود
تازه صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ همچون کلبه بزاز دیبا شود
باد همچون طلبه عطار پر عنبر شود
سوسنش سیم سپید از باغ بردارد همی
باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
روی بند هر زمینی حله چینی شود
گوشوار هر درختی رسته گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشید را بینی به ناز
گه برون آید ز میغ و گه ز میغ اندر شود
افسر سیمین فرو گیرد ز سر کوه بلند
باز مینا چشم و دیبا روی و مشکین پر شود
روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار
بوستان چون بخت او هر روز برناتر شود
***
عنصري
خیلی خوبه !!!
پاسخحذفممنون