اندهت را با من قسمت کن
شادیت را با خاک
و غرورت را با جوی نحیفی که میان سنگستان
مثل گنجشکی پر میزند ومیگذرد.
اسب لخت غفلت در اندیشه ما بسیار است
با شترهای سفید صبر در واحه تنهایی
شادیت را با خاک
و غرورت را با جوی نحیفی که میان سنگستان
مثل گنجشکی پر میزند ومیگذرد.
اسب لخت غفلت در اندیشه ما بسیار است
با شترهای سفید صبر در واحه تنهایی
میتوانیم به ساحل برسیم
و از آنجا
ناگهان
به هزاران قایق
به جزیرههای تازه برون جسته مرجان
حملهور گردیم.
تو، غمت را با من قسمت کن
علف سبز چشمانت را با خاک
تا مداد من
در سبخ*زار کویر کاغذ
باغی از شعر برانگیزد
تا ازین ورطه بیایمانی
بیشهای انبوه از خنجر برخیزد.
***
منوچهر آتشی
* زمین رس شوره بسته که از زیر آب دریا خارج شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
درود و تشکر از دیدگاهتان.