۵ مهر ۱۳۹۱

ساقیا...

ساقیا باز خرابیم بده جامی چند
پخته‌ای چند فرو ریز بما خامی چند
صوفی و گوشه محراب و نکونامی و رزق
ما و میخانه و دردی کش و بدنامی چند
باده پیش آر که بر طرف چمن خوش باشد
مطربی چند و گلی چند و گل اندامی چند
چشم و لب پیش من آور چو رسد باده بمن
تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
باده در خانه اگر نیست برای دل ما
رنجه شود تا در میخانه بنه گامی چند
دربهای می گلگون اگرت زر نبود
خرقه ما بگرو کن بستان جامی چند
ذکر سجاده و تسبیح رها کن چو عبید
نشوی صید بدین دانه بنه دامی چند
***
عبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.