۱۶ شهریور ۱۳۹۱

هنوز هستی..


چه فکر‌های غم‌انگیزی می‌زند به سرم!
کجایی ای که ز دیرینه‌های رفته به باد
هنوز یادِ تو با کاروانِ راه زده‌ست.

هنوز آیا در گوشه‌ای ازین دنیا
زمین به رقص خرامیدن تو می‌نگرد؟
به ناز می‌روی و گل به سبزه می‌گوید
ببین که می‌گذرد!

هنوز...
اما آیا هنوز هستی؟ یا...
***
سایه - کلن، آذر 1389

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.