۱۲ شهریور ۱۳۹۱

فارغ ز بد و...


فارغ ز بد و نیک جهان در گذران باش
بی داعیه چون دیده حیرت زدگان باش
از راه تواضع به فلک رفت مسیحا
پا در ره منزل کن و خورشید مکان باش
در حقه سربسته گذارند سخن را
خاموش نشین تا دم آخر نگران باش
آیینه خورشید بود دیده بیدار
چون شبنم گل تا دم آخر نگران باش
شد مخزن گوهر صدف از پاک مکانی
یکچند درین بحر تو هم پاک دهان باش
سر رشته میزان عدالت مده از دست
زنهار که با هرکه گرانست گران باش
جایی که به کردار شود قیمت مردم
صائب که ترا گفت که چون تیغ زبان باش
***
صائب تبریزی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.