۲۸ اسفند ۱۳۸۸

فر ماه فروردین


بهشت عدن شد گیتی ز فر ماه فروردین
کنون می‏خوردن آیین‏دان ورامش‏کیش وشادی‏دین
کنون بلبل بباغ آمد ز بانگش دل بداغ آمد
پر از شمع و چراغ آمد زمین از نرگس و نسرین
شود بیدار خفته، گل شود غنچه، شکفته گل
همه بستان نهفته گل همه هامون گرفته طین
بنفشه برده بار خوش میان شنبلید کش
چو گوگرد از بر آتش چو زر لاجورد آگین
شکفته در چمن لاله چو روی ترک ده ساله
نشسته در چمن ژاله چو عکس ماه بر پروین
دمیده برکران گل چو زلف دلبران سنبل
بگل بر ناله بلبل چو بانگ عاشق مسکین
هوا روی زمین شسته در او صد گونه گل رسته
گل و شمشاد پیوسته چو پرداز نگار چین
زمین رنگین حلل دارد هوا مشکین کلل دارد
گوزن اندر قلل دارد ز نسرین بستر و بالین
چو روی عاشقان ریحان نهاده زر بر مرجان
زده بر گوشه بستان گل زرد و سپید آذین
چو بـا دینـار کاشـانی درمهای سپاهـانی
ز پیـوند و ز پیـشانی دمـیده نرگس زریـن؟
چو مرجان از بر مینا شقایق رسته در صحرا
شده چون نیلگون دیبا ز سبزه کوه و در رنگین
بـهـار تـازه بـاز آمـد بـامـیـد نـیـاز آمـد
هوا چون پشت باز آمد شمر چون سینه شاهین
بدین نوروز روزافزون کند از باده رخ گلگون
همیشه روزتان میمون همیشه عیدتان شیرین
***
قطران تبریزی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درود و تشکر از دیدگاهتان.